پيشينهء مبارزات سياسی مسالمت آميز ومکثی بر مبارزات انتخاباتی در افغانستان
صديق وفا صديق وفا

بنابر مبرميت مسالهء انتخابات پارلمانی افغانستان که در دستور روز قرار دارد، اين نبشته با برخی تعديل ها  وتکميل ها مجدداً به خوانش گذاشته ميشود؛

مدخل موضوع:

       مبارزه طبقاتی زحمتکشان درهرمرحله ای از تاريخ،نهضتها وجنبشهای مترقی وپيشرونده متناسب با شرايط اجتماعی همان زمان وتحت تأثيرعوامل گوناگون درونی وبيرونی جنبش واوضاع مسلط اجتماعی به اشکال وشيوه های تازه ای تظاهريافته وتحقق می يابد، در اين ميدان گاهی دسته ای از غارتگران به نامهای مختلف وتحت شعارهای فريبنده دسترنج توده هارا به چپاول ويغما ميبرند وگاه هم زحمتکشان عاصی دستهای غارتگران را کوتاه می سازند.

  نگاه گذرا برتاريخ نبرد طبقاتی زحمتکشان ميرساند، که رخداد های تاريخی را نبايد فقط به عنوان اتفاقات مجزا ازهم ببينيم، بلکه اين همه مجمـوعه ای زنده از خط السير تکامل تاريخی ايست که بروفق شرايط معين مکانی وزمانی تحول پذير بوده ودمبدم اشکال تازه ای را بخود ميگيرد، تجربه نشان داده است که تاريخ تکامل اجتماعی مملو از فرود وفراز مبارزه در راه بوجود آوردن شرايط برتر برای زيست اجتماعی ايست.

همانطوري که الفبای مبارزه سياسی می آموزاند، چنين مبارزه متناسب به شرايط ويژه تغيير پذير ومملو از شيوه ها واشکال متعدد وذوجوانب است،هر گاه مبارزان صف نتوانند با درايت وشايسته گی پيچ وخمها وويژه گيهای اين نبرد را درک کنند وبا شتابزده گی وتنگنظری برخورد نمايند، بعيد نيست که مرتکب اشتباهات جبران ناپذير خواهند شد.

هرگاه با يک نگاه گذرا به تاريخ صد سال اخير افغانستان، جنشهای مشروطيت واستقلال طلبی تا مبارزات  پارلمانی وانتخاباتی دوره هفتم شورا تا دوره های دوازده وسيزده  پارلمان دوره شاهی در افغانستان نظر اندازيم، به وضاحت آشکار ميبينيم که چگونه آزاديخواهان، ترقی پسندان و پيشگامان نهضت انقلابی کشور از شادروان عبدالرحمن محمودی تا شادروان مير غلام محمد غبار تا شادروان ببرک کارمل وبسا همقطاران وياران شان با استفاده از مبارزه مسالمت آميزو قانونی در مبارزات پارلمانی ارتجاعی ترين پارلمانها فعالانه شرکت کردند،اهداف وآرمانهای ترقی خواهانه را از ستيژ مبارزه پارلمانی جهت آگاه سازی توده ها ونسلهای ازمبارزان  ترقی خواه تبليغ وترويج نمودند ودرحقيقت باهمان مبارزات دشواروپرارج شان زمينه تحولات بعدی دموکراتيک را فرآهم ساختند و نقش بزرگی را در بيداری سياسی جامعه روشنفکری رسالتمندانه ايفاء داشتند.

تاريخ مبارزات سياسی افغانستان هيچگاه نقش عظيم چنين راد مردان و مبارزان نستوه را فراموش نمی کند و پيشرفتهای فکری کنونی را به يقين ثمره کار سترگ آنان ميداند.

اکنون که ما در مرحله ای ديگر از تاريخ سياسی کشور قرار داريم، استفاده از تجارب گرانبهای مبارزان دلير و رهبران آگاه جنبش تحول طلبانه کشور را وجيبه خود دانسته وکسانی را که تحت بيرق اين راد مردان تاريخ، نا آگاهانه يا مغرضانه عليه نظريات وانديشه ها وپراتيک بزرگ رهبران فقيد جنبش قرار گرفته و مبارزه مسالمت آميز وقانونی را که انتخابات رياست جمهوری وپارلمانی نماد برجسته آن ميباشد مردود دانسته و گويا آنرا تحريم مينمايند، خطاب به اين آقايان ميگويم، شما که خواهان مبارزه سياسی بوده وميخواهيد کشور را نجات داده وبه توده های مليونی زحمتکشان خدمت صادقانه نموده وحکومت دموکراتيک را ايجاد وجامعه را شگوفان وگل وگلزار بسازيد، گاهی تصور نموده ايد که در شرايط تسلط جهانی نيروهای عقبگرا وارتجاعی که تا دندان مسلح اند، شيوه بهتری از مبارزه مسالمت آميز وقانونی وگسترش پايه های اجتماعی جامعه مدنی وسير بسوی تحولات دموکراتيک وجود دارد که جنبش را به سرمنزل مقصود برساند؟  اگر انتخاب شما راه ديگری غير آنست، آن ديگر راه منطقی ووسيله رسيدن به آرمانهای زحمتکشان نی، بل راه انقلابی گری وماورای انقلابی است که منطق زمان بدان ساز گاری ندارد،  شعار های ميان تهی و هيچ وپوچ وبلند پروزانه  هيچگاهی نمی تواند جای عمل سالم تحول طلبانه را بگيرد و پهنه مبارزه سياسی را سيرآب کند، بهتر آنست بادرک شرايط واوضاع کنونی عمل نموده واز ريختن آب به آسياب ديگران بپرهيزيد!

 1)نخستين جرقه های زايش شورا درکشور وآغازمبارزات انتخاباتی:

هنگام زعامت شاه امان الله  نخست بر مبنای قانون اساسی 1923 يک شورای دولتی که مناصفه آن انتخابی بود تشکيل شد، اما اين مجمع طوری که از نامش پيداست يک شورای وابسته به دولت بوده  وچندان استقلالی از خود نداشت، همان بود که طی  جرگهء معروف وکبيرهزارنفری پغمان در سال 1928  خورشيدی فيصله بعمل آمد تا يک شورای يکصدو پنجاه نفری از وکلای انتخابی وحتی المقدور با سواد افغانستان تأسيس گردد، اما در همين سال آتش اغتشاش درمملکت دامن زده شد ودولت مستعجل نتوانست به آرمانهای خود نايل آيد، لذا مصوبه های اين جرگه بزرگ نيزبه تعويق افتاد، بعد ها نادرشاه به اساس قانون اساسی 1930 نه تنها برای نمايش، بلکه برای تحميل فيصله های خود در صدد ايجاد يک شورای ميان تهی برآمد، در اين شورا برعکس دوره امانی قيد سواد مانند دور کنونی که حتا داشتن سواد برای کانديدان الزامی نميباشد از وکيل منتخب حذف گرديد وبعوض وثيقه شرعی جاگزين داشتن سواد کافی واهليت وکفايت وکيل گرديد، بهرحال نادرشاه بعد ازتشکيل لويه جرگه 301 نفری کابل درسپتامبر 1931 اعضای شورای ملی را نيز ازبين وکلای جرگه انتخاب ودراين عصر نه تنها انتخاب وکلا وابسته به نظر دولت ومراجع ذيصلاح بود، بلکه مباحثات ايشان هم مربوط به استيذان دولت بود، يکسال بعد مجلس عيان هم تأسيس ودر آنوقت صرف 27 نفر عضو انتصابی داشت وهدف از تاسيس آن در قيد وبند نگهداشتن شورای ملی بود.

آری!

شورا چنين پايه گذاری شد که در آن مساله انتخابی بودن چندان مطرح نبود، اما بعد ها در بحبوبه ای جنگ دوم جهانی در اثر مبارزات دامنه دار قشر آگاه که بيدارسازی جامعه با نقش اکتيف احزاب روشنفکری چون (حزب ويش زلميان به رهبری عبدالرؤف بينواکه در نوامبر سال 1947 تأسيس وجريده انگار ارگان نشراتی وتبليغی آن به امتياز فيض محمد آنگاربود،يا حزب خلق به رهبری شاد روان  داکتر عبدالرحمن محمودی که درسال 1950 تأسيس و ارگان نشراتی آن ندای خلق نام داشت وبه مديريت ولی محمد عطايی نشرات ميکرد، هکذا حزب وطن به رهبری ميرغلام محمد غبار که درسال 1950 تأسيس وجريده وطن ارگان نشراتی آن بود) آغاز يافته بود، در اين ميان نقش مبارزات انتخاباتی دوره هفتم شورای ملی در سالهای 1951-1949 که رهبران فقيد ياد شده وشماری از مشروطه خواهان در پيشقراولی اين نهضت قرار داشتند نهايت برجسته و برای هموار ساختن راه مبارزه پارلمانی الگوی نخستين و پايه يی محسوب ميشود.

2) نقش برجسته روشنفکران مترقی در دوره هفتم شورای ملی:

مبارزات پارلمانی دوره هفتم شورای ملی نهايت خاطره انگيز است ودرسهای از آن ميتواند برای طرفداران مبارزه مسالمت آميز وقانونی  در مرحله کنونی تجربه بزرگ و انتباه انقلابی وتحول پسندانه باشد.

دوره هفتم شورای ملی بدان جهت حايز اهميت است که اين نخستين دور انتخابات سری وآزاد شورای ملی در کشور ميباشد که در زمستان 1948 هنگام پادشاهی محمد ظاهر شاه توسط شاه محمود صدراعظم وقت اعلان شد ودراين کارزار بخشی از روشنفکران از شهر کابل و ولايات ديگر در آن حصه گرفته و کانديدای شانرا اعلام نمودند، همچنان دولت نيز سعی کرد تا گماشته گان خود رانفوذ دهد، بااينصورت 171 نفر وکيل شورا مرکب از سه دسته: روشنفکران مبارز ومخالف دولت، گماشته گان دولت واشخاص بيطرف تکميل وتشکيل يافت.

روشنفکران مبارز درهر مرحلهء از کار دور هفتم شورا سهم بارز داشته ودر اکثر موارد همصدا وهمنظر بودند، چنانچه همهء روشنفکران صرف نظر ازوابسته  گی شان به اين يا آن حزب، همه وهمه به نماينده حزب ويش زلميان مرحوم گل پاچا الفت رای دادند تا معين دوّم شورا گرديد.

 همچنين هنگام ايفای مراسم تحليف روشنفکران از ذکر نام حکومت خود داری کرده وعلی الرغم قاعده قديم فقط سوگند وفادرای نسبت به مملکت وملت را برجسته ساختند، اين حرکت در صف آرايی بين دست راستی ها وچپی ها( اپوزيسيون پارلمانی) خط کشی جديد را بوجود آورد که توانستند در تشکيل کميسيونهای متعدد، انتخاب روسا ومنشيان کميسيونها اپوزيسيون رای بيشتر را نصيب شود، قانون جديد وظايف داخلی شورا وقانون جديد انتخابات را نسبتاً به شکل دموکراتيک آن تصويب نمودند، همچنان بسا قوانين ديگر را با تأثير گذاری مثبت گذرانيدند، هکذا مساله ابطال والغای خط ديورند در جون 1947،  تصويب روزی بنام پشتونستان واعلان تعطيل عمومی در 22 دسامبر 1951 از زمرهء کار ها وتاثيرات همين دوره روشنگرانهء شورای ملی افغانستان ميباشد.

قابل تذکر است که در اين دوره در برابر گروپ دولتی ها صف يک عده وکلای ملی به شکل جبهه متحد ملی قرار داشت، اين جبهه مرکب از اشخاص مستقل وآزاد وهمچنان شماری از نماينده گان احزاب سياسی بودند، اينک با تذکر نام برخی از برجسته ترين های آن اکتفا مينمايم و به آنهايی که تصور ميکنند که شرکت در مبارزات پارلمانی زايد و گويا نا معقول است گوشزد مينمايم که به نام ها وشخصيتهای بزرگی که امروز ظاهراً به مقام آنها ارج ميگذارند وبه عملکرد وآموزه های شان التفات نمی نمايند، دقت کنيد و زير عنوان تحليل مشخص از وضعيت کنونی که وضعيت ديروز دشوارتر وپيچيده تر از امروز بود از کارزار مبارزه انتخاباتی شانه خالی نکنيد. به نام ناموران تاريخ توجه کنيد: پوهاند عبدالحی حبيبی، محمد کريم نزيهی، نظر محمد خان نوا، محمد قاسم خان سر پلی، محمد انور بگرامی، عبد الاول قريشی، درانی خان کوچی، وبسا شخصيت های ديگر مستقل از ننگرهار، کهدامن، سربی، جاغوری، قره باغ، لغمان، خوست وفرنگ بغلان، تاشقرغان، کتواز واطراف واکناف کشور کسانی بودند که باهويت مستقل در مبارزه پارلمانی شرکت کردند وحماسه آفريدند، همچنان از حزب وطن: مير غلام محمد غبار، سيد محمد دهقان کشمی، از حزب خلق داکتر عبدالرحمن محمودی، خال محمد خسته، از حزب ويش زلميان گل پاچا الفت ونور محمد پنجوايی وديگران بودند که افتخار شرکت در دوره هفتم شورای ملی را داشتند.

دوره نهم شورای ملی نيز يکی از دوره های برجسته ميباشد که دستاوردهای مشابه دورهفتم را داشت، منجمله موافقنامهء معاملات امور ترانزيتی وتبادله پارسل های پُستی ميان افغانستان واتحاد شوروی پيشين بتاريخ 7 اگست 1955 در دور نهم شورای ملی تصويب شد وبسا تصاميم ديگر در عرصه مناسبات بين المللی که جهان تازه از جنگ فارغ شده بود و افغانستان ناگزير بود با مناسبات نوين وارد روابط جهانی گردد .

 3) انتخابات بلديه ( شهرداری يا شاروالی) کابل:

    در سال 1950 شماری از روشنفکران آگاه در انتخابات آزاد بلدی( شهرداری) کابل شرکت نموده وانتخاب شدند، با استفاده از تربيون مبارزه انتخاباتی در اجتماعات شهری سخنرانی ها ونطقهای پرشوری را براه انداختند ودر بيدار سازی جامعه رول ارزشمندی را ايفاء داشتند، در ميان آنان چهره های درخشان و شخصيتهای برجسته يی چون: انجنير غلام محمد فرهاد رييس بلديه، مير محمد صديق فرهنگ وداکترعبدالله واحدی معاونان، محمد حسين نهضت منشی وسرورجويا،محمد آصف آهنگ، شير محمد آسيابان وديگران منحيث اعضای مجلس بلديه ( شاروالی) شامل کادر شهر داری کابل شدند.

اينها بزودی بلديه کابل را سر وسامان تازه بخشيدند، دفاتر، ناحيه ها وبودجه بلدی را تنظيم، جاده ها راقير ريزی، باغچه ها وکارته های جديد احداث وجاده  های مرکزی شهر ( ميوند ونادر پشتون) راتمديد، سينما ها اعمار ومجله بلديه را انتشار دادند.

مردم وباشنده گان شهر کابل بزودی نتايج بلديهء انتخابی ومشارکت جمعی روشنفکران را در اعمار وساختمان بنا های شهر بچشم وسر ديدند و روشنفکران متعهد به آرمانهای وطنداران شان کار دلسوزانه را مبذول داشته و  در انظار اعتباری دريافتند، اين نخستين تجربه در پروسه انتخاباتی بودن شهر داری بود که پايه وبنياد مبارزات بعدی را تشکيل داد وبرمبنای همين کار مشترک تفاهماتی بميان آمد، البته حکومت نتوانست اين همه راتحمل کند، بناً توطئه وسبوتاژ راه اندازی شد و شهرداری برای ساليان متمادی انتصابی بود، بعد ازرويداد دوره هفتم شورای ملی و انتخابات بلديه است که مردم بخاطر برآورده شدن مطالبات قانونی شان در سالهای 1952 به بعد دست به تظاهرات زده وجنبشها ونهضتهای سياسی را راه اندازی نمودند که يکی از آنها اوج گيری جنبش محصلان وديگری هم ايجاد احزاب سياسی با تمايلات چپ،چپ دموکراتيک وسوسيال دموکرات بود  که طبق قانون اساسی 1964  علی الرغم عدم تصويب قانون احزاب سياسی فعاليت چنين احزاب علنی شد و جرايد متعدد با تمايلات ياد شده بميان آمد.

4) مبارزه  پارلمانی  دوره های دوازدهم وسيزدهم شورای ملی:

    انتخابات پارلمانی دور دوازدهم  شورای ملی که از زمره پرشور ترين،آموزنده ترين وبرجسته ترين هاست درسالهای (1965-1964) تحقق يافت، قانون اساسی 1964 اساس دومجلس را درشورای ملی افغانستان گذاشت،  دراين دور 216 وکيل در ولسی جرگه (مجلس نماينده گان) و100 سناتور در مشرانو جرگه ( مجلس سنا) عضويت داشتند.

طبق قانون اساسی  1964شورای ملی دارای سه نوع قدرت بود:

- وضع قوانين برای تنظيم امور حياتی افغانستان.

- نظارت برفعاليتهای قوهء اجراييه واستيضاح حکومت.

- از طريق ابراز عدم رای اعتماد شورا ميتوانست حکومت را از پا در آورد.

   اين چرخش عمده در طرز فعاليت واثرمندی پارلمان تأثير بسزا داشت که در حقيقت ميراث مبارزات پردامنهء آزادی خواهان ومشروطه خواهان در دوره های پيشين بود، تجربه نشان داده است که مبارزه سياسی سلسله وزنجيره ای از روند تکامل اجتماعی وتاريخی است که نسل به نسل وسينه به سينه انتقال مييابد ودر هر دوره ای ويژه گيهای منحصر بهمان دوره را داشته ودمبدم غنا وتکامل مييابد.

   افغانستان در چوکات قانون اساسی 1964، دوبار شورا را انتخاب کرد، يکی آن دور دوازدهم است که در سال 1965 درزمان حکومت داکترمحمد يوسف تحقق يافت وديگری دور سيزدهم است که در سال 1969 هنگام حکومت اعتمادی داير گرديد، بطور عموم شورای دور 12 نسبت به دور 13 نسبتاً به شکل ديمو کراتيک تر آن انتخاب شد، چنانچه در دور سيزدهم مداخلات حکومت بيشتر از پيش محسوس بود، در اين دو دوره تاريخی  کابينه های صدراعظم هايی چون: داکتر محمد يوسف، محمد هاشم ميوند وال، نور احمد اعتمادی، داکترعبدالظاهر و محمد موسی شفيق رای اعتماد گرفته ونزد پارلمان مسئوول بودند.

   بهرحال در پرتو قانون اساسی جديد فضای مساعد تری برای تنفس سياسی در کشور فرآهم شد، جوانان وروشنفکران دسته-دسته وگروه، گروه در حلقه های پراگنده وبعضاً تحت سازماندهی جمعيت جديد التشکل دموکراتيک خلق افغانستان(تاسيس 11 جدی 1343 برابربه اوّل جنوری ( 1964) که بعد ها بنام های حزب (د.خ.ا) و(حزب وطن) مسما شد،بخاطر دفاع از حقوق پايمال شدهء مردم وپايه گذاری مبارزه متشکل دموکراتيک، شرکت فعال در مبارزات انتخاباتی وپارلمانی را بهترين وسيله دانسته وبادرسهايی از رويداد های سياسی دوره های هفتم، هشتم ونهم شورای ملی وجنبش اتحاديه محصلان وارد کارزار مبارزه مسالمت آميز وهمزمان مبارزات انتخاباتی گرديدند.

غالباً در نبود قانون احزاب دشوار بود تا احزاب سياسی با پلاتفرم انتخاباتی وارد عرصه انتخابات شوند، بنا برآن احزاب مترقی با طرح خطوط کلی انتخاباتی وهم چنان احزاب دست راستی بدون مشی انتخاباتی با چند شعارو با خدعه ونيرنگ واعمال نفوذ  بوسيله متنفذين محلی دراين عرصه پا گذاشتند.

کانديدای نيروهای مترقی به فعاليتهای گستردهء انتخاباتی در شهر کابل، برخی مراکز ولايات وحتا نقاط دور دست پرداختند، در همچو مبارزات انتخاباتی حزب ( د.خ.ا) وساير نيروهای ملی اهدافی مانند: افشاء ماهيت ارتجاعی طبقات ومحافل حاکمه، بيدارسازی مردم وجلب آنان به مبارزه فعال عليه اختناق وستمگری بخاطر دستيابی به حقوق اساسی شانرا در برابر خود قرار دادند.

حزب دموکراتيک خلق افغانستان با تحليل وضعيت عينی سياسی کشور ودرک عميق از مبارزه مسالمت آميزوقانونی وبا درنظرداشت امکانات عملی راه اندازی کارزار انتخاباتی دواطلبان، برجسته ترين رهبران، کادرها ومسوؤلين خويشرا کانديد نمود تا وارد عرصه انتخاباتی شوند، به اينترتيب: ببرک کارمل،اناهيتا راتبزاد و سلطان علی کشتمند از شهرو ولايت کابل، نورمحمد تره کی از ولسوالی ناوه ولايت غزنی، نوراحمد نورو صالح محمد زيری از ولايت کندهار،فيضان الحق فيضان از ولايت ننگرهار،دستگير پنجشيری وهادی کريم از ولايت پروان وقت، قادر بهيار از ولايت کندز واکرم کارگر از ولايت بغلان ودهها روشنفکرانقلابی ووطنپرست از اکناف کشور کانديد ووارد کارزار انتخابات شدند، بادريغ که در برخی حوزه ها به صندوق های آراء دستبرد شد وشماری ازکانديدان حزب خلاف موازين دموکراتيک بازداشت شدند،نورمحمد تره کی  وسلطان علی کشتمند درحوزه  های مربوط مؤفق به اخذ رای نگرديدند.

علی الرغم سنگ اندازی ها از زمره کانديدان حزب 4 تن از رهبران وفعالان مؤفق به اخذ اکثريت آراء شدند وبعنوان وکيل در دوره دوازدهم شورا انتخاب شدند وفرکسيون پارلمانی حزب را تشکيل دادند، اينان عبارت بودند از: ببرک کارمل،اناهيتا راتبزاد، نوراحمد نورو فيضان الحق فيضان برعلاوه ايشان شخصيتهای معروف سياسی چون:  مير محمد صديق فرهنگ، عبدالرحيم هاتف، محمد شاه رحمتيان، محمد اسماعيل مبلغ ومحمد آصف آهنگ که پيشينه مبارزات سياسی درخشان داشتند وارد پارلمان شدند ونقش با اهميتی را دوشادوش فرکسيون پارلمانی حزب دموکراتيک خلق افغانستان در راستای نهادينه ساختن دموکراسی ودفاع از حقوق اساسی مردم بعهده گرفتند.

در دوره سيزدهم شورای ملی حزب علی الرغم موانع قانونی وغير قانونی طبقه حاکم توانست راه دشوار کانديداتوری را پيروزمندانه طی ودراين دوره از شهر کابل صرف يکتن را کانديد ودر نتيجه مؤفق شد تا ببرک کارمل را منحيث نماينده منتخب مردم به پارلمان بفرستد، حفيظ الله امين نيز در اين دوره به پارلمان راه يافت.

   در جريان مبارزات انتخاباتی شهر کابل که نگارنده نيز دوشادوش همرزمان درفش داد خواهی را بدوش ميکشيدم و در کمپاين حوزه های  انتخاباتی ناحيه چارم وهفتم فعالانه ميرزميدم، شاهد بر پايی ميتنگها، کارعظيم تبليغاتی، تهيجی وروشنگرانه بويژه سخنرانی های پرشور ببرک کارمل رهبرفقيد حزب بودم، اين مبارزه انتخاباتی برای بسياری ها به مدرسه بزرگ آموزش انقلابی وفراگيری دانش مترقی مبدل شده بود وما درجريان اين کارزار بسا استعداد های سرشار را دريافتيم و با بسيح آنان صفوف حزب را تکامل بخشيديم.

  سخنرانی های پرشور،هيجان برانگيز وآموزندهءببرک کارمل يکتن ازبنيان گذاران برجستهءحزب (د.خ.ا) ورهبرمحبوب زحمتکشان افغانستان هنگام مبارزه انتخاباتی درتپه سلام ( کارته سخی)، دهمزنگ و گذرگاه خاطره بزرگيست که هرگز فراموش نميشود، اين سخنرانی حدود40  سال قبل از امروز صورت گرفت، امّا ندای داد خواهانه و کلمات وجملات متين آن تاکنون در ذهن وروان من طنين انداز بوده و نيرو بخش مبارزهء داد خواهانه کنونی ما ميباشد، مانند من صدها وهزاران تن از جوانانی که دارای مختصات لازم برای شرکت در مبارزه دشوار سياسی بودند با شرکت در کارزار انتخابات پارلمانی  و شنيدن چنين سخنرانی ها به اهداف و آرمانهای والای حزب آشنا شدند وصفوف حزب را تقويه نمودند.

   اگر بخواهيم طور مختصر پيرامون اثر بخشی مبارزهء فرکسيون پارلمانی حزب ونقش سخنگوی آن درداخل پارلمان تماس حاصل نمايم، خاطرات فراوان وجود دارد که به رشتهء تحريردر آوردن همهء آن دشواراست،امّا بيانيه های تحليلی،رهنمودی وافشاگرانهء ببرک کارمل وساير هموندان فرکسيون پارلمانی حزب (د.خ.ا) بويژه هنگام رای اعتماد به حکومات مؤظف خاطره ای عظيمی است که ياران روزهای آموزش وکار مشترک، روز های دشوار،امّا افتخارآفرين وهمقطاران با شهامت من بدان صحه خواهند گذاشت، استماع چنين بيانيه ها از امواج راديو کابل وقت به جشن همه گانی مبدل ميشد وما در صحن ليسه حبيبيه با آوردن راديو های بطری دار دسته، دسته وجوقه وجوقه همصنفان وهمقطاران را بدور حلقه های خويش فرا ميخوانديم و درپايان با کميت قابل ملاحظهء هواخواهان وياران تازه روبرو ميشديم واين همه از برکت همان سخنرانی ها وبيانيه پرشوررهبران حزب بود که از مقر پارلمان کشور انتشار می يافت، اگر بينا بنگريم، قضيه کاملاً روشن و پر واضحست که شرکت در مبارزات قانونی ومسالمت آميزهسته مرکزی زنده گی آگاهانهء حزب د.خ.ا وهمچنان ادامه دهنده گان و بازمانده های آنرا تشکيل داده وميدهد.

  حزب با استفاده از تربيون پارلمانی توانست اهداف وبرنامهء مترقی خويشرا توضيح وتبليغ کند، بيداری زحمتکشان وجلب روشنفکران در روند مبارزه انقلابی و آماده گی نسبی برای همسان سازی حزب با  تحولات تازه ودفاع از جمهوريت بمثابه پديدهء پيشرونده وهمچنان نصج يابی مفکوره وحدت مجدد حزب در سالهای بعدی  يکی از نتايج سودمند مبارزه مسالمت آميز و پارلمانی بود که حزب ما نصيب شد.

5) شورای ملی در عصر مصالحه ملی:

 حزب  (د.خ.ا، وطن)  بعد از احراز قدرت سياسی وتحول اپريل 1978 بنابر عوامل درونی وبيرونی صرف بعد از 16 جنوری 1987 دروجود دولت جمهوری افغانستان تحت زعامت شاد روان داکترنجيب الله که مشی مصالحه ملی را با اهداف: قطع جنگ، اعاده صلح وثبات، تشکيل اتحاد چپ دموکراتيک، پذيرفتن سيستم چند حزبی، ايجاد ارگانهای اداره ايتلافی درسطوح مختلف، طرح قانون اساسی جديد،آماده گی برای انتخابات رياست جمهوری وپارلمانی، اعلام مجدد موقف بيطرفی وغيرنظامی ساختن افغانستان،مراجعه به آرای عمومی ( ريفرندم)، مذاکره برای ايجاد يک دوره انتقالی، قطع ارسال سلاح به هردو جانب وبسا مسايل ديگر اعلام نمود، مجال يافت که بروفق تعديلات 29 نوامبر 1987در قانون اساسی انتخابات پارلمانی را تصويب کند و شورای ملی دو مجلسه را مجداً احياء واعلام بدارد،شورای ملی جديد که درشرايط نوين بميان آمد، دراپريل 1988 با راه اندازی انتخابات پارلمانی تشکيل يافت،اين دورشورامانند گذشته،تصويب قوانين،نظارت بر فعاليت های قوه اجراييه، استيضاح ورای اعتماد به حکومت را در محراق کار خود قرار داد، درحالی که اين شورابه تناسب دوره های مهم هفتم، دوازدهم وسيزدهم درخشش قابل ملاحظه نداشت، امّا بآنهم توانست در 16 جون 1988 به حکومت داکتر حسن شرق ودر 22 فبروری 1989 به حکومت سلطان علی کشتمند و در مارچ 1990 به حکومت فضل الحق خالقيار رای اعتماد دهد و شمار زيادی قوانين، لوايح قانونی ومقررات مهم را تصويب و از نظرمجلسين ( ولسی جرگه ومشرانو جرگه) بگذراند وچندين مرتبه شماری از وزراء ومسؤولين دولتی ومقامهای اجرايی را مورد استماع واستيضاح قرار  دادند ودموکراسی را تمثيل وپياده نمودند.

6) روند کنونی انتخابات پارلمانی وپيوند منطقی آن با گذشته تاريخی:

 قرار است دومين انتخابات پارلمانی افغانستان بروفق قانون اساسی مصوب 2003 اين کشور بتاريخ بيست وهفتم سنبله 1389 برابر به هجده سپتامبر سالجاری برگزار شود، در اين انتخابات بيش از دوهزار نفردر سراسر کشور ثبت نام نموده اند که از مجموع افراد ثبت نام شده نزديک به 300 نفر آن زن هستند، قانون اين انتخابات در کشمشهای حکومت وپارلمان دچار لنگش وچالش شده است، هرگاه سرنوشت اين قانون به زودی روشن نشود، ممکن است برنامهء کميسيون برگزاری انتخابات را به شدت متأثر کند.

نيروهای مترقی وخبير سياسی کشور وهمچنان ترقيخواهان مستقل وروشنفکران آزاد انديش  بمثابهء وارثين برجسته وپشآهنگ حزب و تشکلهای ديروز وادامه دهندهء سنن پرافتخار پيشين ما  با الهام از تجارب گرانبهای نهضت مشروطيت ، پراتيک شرکت ترقی خواهان وپيشروان در کارزار انتخاباتی و مبارزه مسالمت آميز کميت قابل ملاحظهء را در کارزار انتخابات  پارلمانی کانديد نموده اند که هريک با نقش برجسته شان خلا وکمبود ترقی پسندان را مرفوع وتکميل خواهند کرد.

البته در صف بندی های مقابل اين روند شماری از تکنوکراتها، عقبگرايان وعناصر وابسته به ارتجاع ونيروهای خارجی هم قرار دارند که نيروهای مترقی را به مصاف ميطلبند.

اکنون زمان آن فرا رسيده است که با الهام از مبارزات  آگاهانه دهه های پيشين  دست بدست هم داده وبمثابه وارثين نياکان مبارز وپيشقراولان نهضت انقلابی، بادرک وضعيت حساس کنونی، زنجير اتحاد وهمبسته گی را محکم تر نگهداشته وبا هوشياری ودرايت سياسی وکنار گذاشتن تکرويی ها ومخالفتهای روشنفکرانه، به بهانه تراشی ها وترفندها خاتمه بخشيد وبا تکيه بر وجوه اشتراک وزدودن وجوه اختلاف واجتناب از جزم ها، برای حل مسايل مبرم ملی همبسته گی خويشرا در پراتيک تبارز دهيم وبا حمايت وپشتيبانی از کانديدان آگاه وترقی پسند صرف نظر از علايق سازمانی وتشکيلاتی شان صف واحد ترقی خواهان را تشکيل  و يکبار ديگر به ثبوت برسانيم که افغانها هنوزهم شايسته گی آنرا دارند که ميهن شان را از ورطه نابودی نجات دهند و حيثيت واعتبار ملی وبين المللی آنرا با گزينش شايسته ترين نماينده گان اعاده نمايند.

درفرجام:

 غايه وهدف نهايی من از نگارش وجمعبندی اين نوشته آنست که همه ما با توسل به خرد جمعی وبا استفاده بجا ومعقول از تجارب گرانبهای تاريخی در عرصه مبارزهء مسالمت آميز که راه اندازی انتخابات  پارلمانی  وانواع ديگر انتخابات چه در دستگاه دولت ازقبيل انتخابات ارگانهای محلی قدرت دولتی باشد، يا انتخابات درون سازمانی وحزبی از قبيل انتخابات اين  کنگره و آن کنگره،  اين شورا وآن شورا، اين کميته وآن کميته،  يا انتخابات فلان سازمان اجتماعی همه همه جز لاينفک همين مبارزه مسالمت آميز بوده وغير شفاف ترين انتخابات به مراتب دموکرات تر از هر انتصاب است، ولو در اين انتصاب نورمها وضوابط وروابطی هم اگر درنظر گرفته شده باشد، حقيقت آنست که در هر انتخابات عناصر دموکراتيک آن بيشتر از شفاف ترين انتصاب ها ميباشد.

پس در اين مقطع تاريخی که مردم افغانستان بعد از اين همه قربانی وسپری نمودن رنج وعذاب ميخواهند، بخاطر تعين سرنوشت شان به شيوه مدرن بپای صندوقهای آرا بروند بی انصافی خواهد بود که روشنفکران ما در پی منافع گروهی وشخصی خويش برآمده و به همه دستآوردهای صد ساله ملت افغانستان خط بطلان کشيده وجهان رااز عينک تنک منافع گروهی شان  تيره وتار ترسيم کنند.

همين اکنون نهضت انتخابات به نهضت بيدار سازی جامعه افغانستان مبدل گرديده است، اينکه برخی ها بدون تحليل وضعيت کنونی ميخواهند،درضديت با مبارزه مسالمت آميز انتخابات را تحريم واسپ توسن را چارنعل بسوی تحقق شعارهای آرمانگرايانه وماورای انقلابی وانقلابی گریهای لجام گسيخته هدايت کنند،اينان يا درک ناقص ازوضعيت کنونی دارند،ياهدف از ارايهء ديدگاههای شان پراتيک سياسی نی،بل پيشکش نمودن شعارهای دلفريب ورنگينی ايست که صرف درچوکات يک تفکروايديالوژی ميتواند درکار پژوهشی لازم آيد و برای ويترين همسويی وسر تکانی با احزاب چپ اروپايی وامريکای لاتين زيبنده باشد!

در اشاعه اين نوشته از آثار ومنابع آتی بهره گرفته شده است.

-  جلد دوّم افغانستان در مسير تاريخ نوشته مورخ شهير وشخصيت برجسته سياسی مير غلام محمد غبار.

-  يادداشتهای سياسی ورويداد های تاريخی نوشته شخصيت سياسی و صدراعظم پيشين افغانستان سلطان علی کشتمند.

-  کرونولوژی رويداد های مهم افغانستان نوشته  محقق ورزيده داکتر علی محمد زکريا.

- منابع خبری و رسانه ها.


May 7th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات